
آشــــــتی با خدا و امــام زمان
.............................................................
چه زيباست كه انسان همه چيز را تجربه كند و اگر برايش امكان ندارد از تجربه ديگران استفاده كند.
شما كه دوست داريد همه چيز را بيازماييد و چه بسا در اين راه خسارت هايى را نيز بدوش كشيد ، اين بار بياييد فرمايش هاى خدا و رسول و امامان پاك (عليهم السلام) در باره توبه و استغفار و بازگشت به سوى خدا را باور كنيد و اين تجربه ديرينه را در زندگى به كار گيريد. و اگر كوچك ترين ترديدى داريد خود تجربه كنيد ; چه آنچه از علم برتر است ، تجربه است!
اگر در زندگى خويش گرفتارى و آشفتگى داريد ، و خود را از مشكلات زمانه و سختى هاى دوران غيبت در امان نمى بينيد ، اگر تشنه ديدار امام زمانتان (عليه السلام) هستيد و تحمّل فراق آن مولاى مهربان را نداريد، از آثار شوم گناهان و پى آمدهاى تلخِ تجاوز از حدود خداوند غافل نشويد و بركات ندامت از كردار ناشايست و اظهار پشيمانى از گناهان يعنى: استغفار را ناديده نگيريد.
بياييد براى درك حقيقت آشتى با خدا و امام زمان (عليه السلام)، و دست يافتن بهآثار و بركاتش ، ابتدا نقش حياتى استغفار و ارزش والاى اظهار ندامت را در مكتب وحى بفهميم و راه آشتى كردن و بازگشتِ به سوى خدا را آموخته ، معناى توبه و استغفار را فهميده ، با شروط آن آشنا شده ، از موانع پذيرش آن آگاه گشته و اسرار و رموز آن را فرا گيريم ; سپس ندامت قلبى خود را به خداى مهربان اظهار كرده و با تكرار ذكر مبارك استغفار به آثار پر بار مادّى و بركات بى انتهاى معنويش دست يافته و شيرينى اظهار ندامت را در ذائقه خويش تجربه كنيم. آنگاه با اشتياقى بى امان ، در جستجوى اوقات برتر استغفار و انواع بهتر عذرخواهى برآييم.
اين نوشتار ، شما را در دست يابى به اين هدفِ عالى يارى مى كند.

بازگشت بى شكست
جمعه شبى آن دم كه از نيمه گذشته بود ، در پيچ و خم تاريك وخموش كوچه هاى خوش بختى و سعادت ، جوانى افتان و خيزان ، سرگشته و حيران ، وحشتزده و نالان ! در جستجوى سوسوى نورى مى دويد كه از روزنه هاى تاريكى ها مى دميد.
نورى كه طَبق طَبق مرواريد علم و دانش ارمغان مى آورد كه در صدف هاى كمال و فضيلت جاى گرفته بودند و بر روى سجاده هاى سبز محبّت افتاده و به دست فرشته هاى بهشتى داده مى شد تا با خود به آسمان زيباى معنويت بالا برند ; جايى كه اشكِ خسته دلانِ كوىِ يار را پُر بها خريدارند .
ناگاه شبنم اشكش بر گونه هاى خسته و بى رمقش غلتيد و با همه يأس و نااميدى صدايى را شنيد كه از صداى بلبل دل انگيزتر و از وصل محبوب زيباروى دلپذيرتر بود :
اى گمشده وادى تاريكِ شب ها ، اى سرگشته صحراى مخوفِ معصيت ها ، اى لب تشنه افتاده در كويرِ سوزانِ شهوت ها ، اى بنده لرزيده ازطوفان سرد و شوم غفلت ها ، اى جوان در مانده در پشت در زندان يأس و نااميدى ها ; بيا با من باش تا من هم با تو باشم ، بيا دوستم بدار تا من هم دوستت بدارم ، بيا در آغوش مهر و رحمتم بياساى تا آمرزش من هم تو را بنوازد .
بيا و برگرد كه اگر بازگردى مى پذيرمت و با دستان مهربانِ مغفرتم دست هاى خسته و ترك خورده از سردى گناه تو را مى گيرم . بيا و با يك دنيا اميد از دروازه توبه گذر نما ، در شهر زيباى استغفار قدم بگذار ، در كوثر گريه از خوف خدايت غسلى كن و از تابش طلايى خورشيد آشتى با خداى خويش ، نورى برگير ; آنگاه ، با زلالِ اشكِ ندامت وضويى بساز ، صحيفه استغفار را ورق بزن و صفحه صفحه اش را با دقت بخوان ; كه در اين حريم مبارك ، چشمه سارهاى خشك شده اميد به جوش آمده ، نهرهاى ساكت و آرام عبوديت به جريان افتاده و سر زمين خشكيده روح انسان سيراب مى گردد .
اينجا مرغِ در قفس مانده جان آدمى رها گرديده و در آسمان معنويت به پرواز در مى آيد . و از همين جاست كه درهاى آهنين زندان لغزش و خطا باز گشته و تن خسته و بى رمقِ زندانيانِ گنهكار ، جانى تازه مى گيرد .
اينجا بادبانِ كشتى شكست خورده ايمان به لرزه افتاده و به سوى جزيره اوج و شكوفايى به حركت در مى آيد .
آرى ، اينجا وادى پر نور غفرانِ «غفّار الذّنوب » و اقيانوس بى كران رحمت « ارحم الرّاحمين » است .

:: موضوعات مرتبط:
مذهبی ,
امام زمان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1110
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6